نوشته شده توسط : محمدح قشقایی

 

باز رويايي به جانم چنگ زد
باز شعري در دلم آهنگ زد
باز شور تب به جانم رعشه زد
عشقي از جنس تو در من حلقه زد
شب به ياد تو چراغاني شده
روزدر هجر تو ظلماني شده
عصر آن روزي که دوري ازتو بود          
 سالها در لحظه هايش خفته بود
لحظه هايم با نگات پر باده شد                 
اين گلو از دوريت پر ناله شد
عشرتي کز نغمه هايت زاده شد               
شهري از گل در دلم آماده شد


:: بازدید از این مطلب : 412
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : چهار شنبه 20 ارديبهشت 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمدح قشقایی

شروع شده ازآستانه ي نگاهَت منم

به گل مانده در ميانه ي راهَت منم

يک هاي آغاز همه ي اعداد تويي

تکرار اعداد مُمتد يادت منم

منشور رنگهاي آسمان در چشاي تو

نقطه سياه رنگ مرکز قلبت منم

صد آسمان در نگاهت جلوه مي کند

دست هاي خالي مانده از آغوشت منم

اي تکرار پس زدنهاي هميشگي

آن که مانده در حسرت ديدنت منم

آه از خواهشي که فرو خورده مي شود

آن که پشت پنجره در انتظارَت منم

افسوس که رفته رفته از من مي شوي دور

آن که مدام بوده در جستجويَت منم

اي ساحره ي مرزهاي عاشقي هنوز

گم شده ي در افسون صدايَت منم

چه آسمانهايي که از نگات لبريز شد

کسي که محو شده در خاطراتَت منم

 



:: بازدید از این مطلب : 427
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : دو شنبه 11 ارديبهشت 1391 | نظرات ()